ظاهرا مهمترین پرسشی که درباره حضور در نمازجمعه این هفته وجود دارد این است که "آیا این کار تایید هاشمی یا حکومت یا دین است؟ و اگر رسانه های مقابل چنبن ادعایی را مطرح کنند، چه باید کرد؟"
به نظر من تاریخ انقضای این نوع نگاه گذشته است. این ادبیات مربوط به حکومت به خصوص شخص رهبر نظام است. البته گروهی از اپوزیسیون نسل قبل هم که فضای ایران جدید را تجربه نکرده اند طرز تفکر مشابهی داشته باشند.
تحولات چند سال گذشته به نسل جدید ایران یاد داده است که هر تغییری مستلزم حرکت است و از تحریم و کم تحرکی جز ملولی و آوارگی – سرنوشتی که اپوزیسیون دچارش شده- چیزی حاصل نمی شود.
نسل امروز ایران، نسلی عملگرا است. آنها جنبش سبز خود را از طریق حمایت از میرحسین شکل دادند. ( کاری که از نظر اپوزیسیون اشتباه محض بود و از نظر نظام باور کردنی نبود) و با "الله اکبر" های شبانه خود، حکومت را مستاصل کرده است، امری که ذهن جزم اندیش اپوزیسیون فکرش را هم نمی توانست بکند. این نسل، اینک در فرصتی مشابه قرار گرفته اند و راه خود را پیش خواهند برد.
نسل های قدیمی باید ذهن ایدئولوژیک خود را به روز کنند و اگر می خواهند تاثیرگذار باشند باید نرم افزارهای هوشمندانه تری بر ذهن خود نصب کنند. زیرا نسل امروز ایران بسیار زیرک تر از آن است که فرصت ها را به پای ایدئولوژی های سیاه و سفید قربانی کند.
"فرض کنیم برای تجمع در دانشگاه تهران مجوز گرفته ایم و هاشمی یکی از سخنرانهای آن است." این دقیقا موضعی است که جوانان جنبش سبز دارند. آنها قبل از انتخابات در جلسات مشابهی با هاشمی یا فرزندان او شرکت کرده اند و این فرصت جدید را مغتنم می شمارند.
چیزی برای باختن وجود ندارد. اگر حضور ما باعث شود هاشمی به نفع ما حرفی بزند که کاملا به نفع جنبش است. هر حالت دیگری هم که رخ دهد، نفس حضور گسترده مردم در سخنرانی کسی که رسما از سوی رهبر نظام مخالف رئیس جمهور معرفی شده، بزرگترین پیامهاست. حتی اگر او آن روز حرف های پرت و پلایی گوید.
دیگر کسی به این فکر نمی کند که صداوسیما یا کیهان چه خواهد گفت. مردم هرکاری که بکنند این به اصطلاح رسانه ها، ساز خود را خواهند زد و همین مساله است که آن را بی تاثیر کرده است.
طرفداری جنبش سبز از هاشمی یک توهم است. ما رای خود را می خواهیم. رهبر در برابر خواسته ما ایستاده است و هاشمی رئیس یگانه مرجعی است که می تواند به کار رهبر رسیدگی کند.
جنبش سبز به راهش ادامه می دهد و می داند که باید برای تغییر شرایط دست به اقدام عملی زد و از هر فرصت پیش آمده نهایت استفاده را کرد. آنها در این مدت آموخته اند که اتحاد و شکوه موج سبز، محصول رفتن به میدان واقعی و عمل آگاهانه است و اگر قرار بود مشابه نسل های قبل مخالفت خود را با گوشه گیری و انزوا نشان دهند، هیچ گاه نمی توانستند حکومت را به چنین چالش عظیمی دچار کنند.
آری، این هفته به نماز جمعه می رویم چون تحریم و خانه نشینی، خواسته طرف مقابل است و دستاورد آن جز رخوت و ملالت زدگی چیز دیگری نیست.
لینک نوشته های مرتبط دوستان در همین مورد:
حماسه ای دیگر در راه است . تجمع در نماز جمعه با حضور میرحسین(پیمان روشن ضمیر)
بایدها و نبایدهای مراسم نماز جمعه این هفته( وبلاگ سراسواتیا)
قرار بعدی: نماز جمعه به امامت هاشمی؟(وبلاگ تهران بِی)
برنامهریزی و هماهنگی برای نماز جمعه آینده(وبلاگ مرور)
و موضوع داغ مرتبط در بالاترین
به نظر من تاریخ انقضای این نوع نگاه گذشته است. این ادبیات مربوط به حکومت به خصوص شخص رهبر نظام است. البته گروهی از اپوزیسیون نسل قبل هم که فضای ایران جدید را تجربه نکرده اند طرز تفکر مشابهی داشته باشند.
تحولات چند سال گذشته به نسل جدید ایران یاد داده است که هر تغییری مستلزم حرکت است و از تحریم و کم تحرکی جز ملولی و آوارگی – سرنوشتی که اپوزیسیون دچارش شده- چیزی حاصل نمی شود.
نسل امروز ایران، نسلی عملگرا است. آنها جنبش سبز خود را از طریق حمایت از میرحسین شکل دادند. ( کاری که از نظر اپوزیسیون اشتباه محض بود و از نظر نظام باور کردنی نبود) و با "الله اکبر" های شبانه خود، حکومت را مستاصل کرده است، امری که ذهن جزم اندیش اپوزیسیون فکرش را هم نمی توانست بکند. این نسل، اینک در فرصتی مشابه قرار گرفته اند و راه خود را پیش خواهند برد.
نسل های قدیمی باید ذهن ایدئولوژیک خود را به روز کنند و اگر می خواهند تاثیرگذار باشند باید نرم افزارهای هوشمندانه تری بر ذهن خود نصب کنند. زیرا نسل امروز ایران بسیار زیرک تر از آن است که فرصت ها را به پای ایدئولوژی های سیاه و سفید قربانی کند.
"فرض کنیم برای تجمع در دانشگاه تهران مجوز گرفته ایم و هاشمی یکی از سخنرانهای آن است." این دقیقا موضعی است که جوانان جنبش سبز دارند. آنها قبل از انتخابات در جلسات مشابهی با هاشمی یا فرزندان او شرکت کرده اند و این فرصت جدید را مغتنم می شمارند.
چیزی برای باختن وجود ندارد. اگر حضور ما باعث شود هاشمی به نفع ما حرفی بزند که کاملا به نفع جنبش است. هر حالت دیگری هم که رخ دهد، نفس حضور گسترده مردم در سخنرانی کسی که رسما از سوی رهبر نظام مخالف رئیس جمهور معرفی شده، بزرگترین پیامهاست. حتی اگر او آن روز حرف های پرت و پلایی گوید.
دیگر کسی به این فکر نمی کند که صداوسیما یا کیهان چه خواهد گفت. مردم هرکاری که بکنند این به اصطلاح رسانه ها، ساز خود را خواهند زد و همین مساله است که آن را بی تاثیر کرده است.
طرفداری جنبش سبز از هاشمی یک توهم است. ما رای خود را می خواهیم. رهبر در برابر خواسته ما ایستاده است و هاشمی رئیس یگانه مرجعی است که می تواند به کار رهبر رسیدگی کند.
جنبش سبز به راهش ادامه می دهد و می داند که باید برای تغییر شرایط دست به اقدام عملی زد و از هر فرصت پیش آمده نهایت استفاده را کرد. آنها در این مدت آموخته اند که اتحاد و شکوه موج سبز، محصول رفتن به میدان واقعی و عمل آگاهانه است و اگر قرار بود مشابه نسل های قبل مخالفت خود را با گوشه گیری و انزوا نشان دهند، هیچ گاه نمی توانستند حکومت را به چنین چالش عظیمی دچار کنند.
آری، این هفته به نماز جمعه می رویم چون تحریم و خانه نشینی، خواسته طرف مقابل است و دستاورد آن جز رخوت و ملالت زدگی چیز دیگری نیست.
* * *
لینک نوشته های مرتبط دوستان در همین مورد:
حماسه ای دیگر در راه است . تجمع در نماز جمعه با حضور میرحسین(پیمان روشن ضمیر)
بایدها و نبایدهای مراسم نماز جمعه این هفته( وبلاگ سراسواتیا)
قرار بعدی: نماز جمعه به امامت هاشمی؟(وبلاگ تهران بِی)
برنامهریزی و هماهنگی برای نماز جمعه آینده(وبلاگ مرور)
و موضوع داغ مرتبط در بالاترین
۳ نظر:
salam
man ham matlabi dar in bare neveshte boodam
http://saraswatia.blogspot.com/
agar emkan darad be balatarin link konid.
movafagh bashid
bilmz, ya'ni DAGHIGHAN
i love you
man ham do taa matlab injaa neveshtam
http://iranelection1388.blogspot.com/
agar emkan darad be balatarin link konid
ارسال یک نظر